به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر مشروح گفتگوی مجید شاکر سلماسی دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب با شیخ عبدالناصر جبری است که در ادامه می خوانید؛
شیخ عبدالناصر جبری مؤسس و ریاست کلیه الدعوه اسلامیه بود. وی در کنار فعالیتهای فرهنگی علمی در لبنان، بیش از ۱۲ مدرسه علوم دینی تأسیس نموده بود. در این چند سالی که با ایشان ارتباط داشتم خاطرات ماندگاری از ایشان در خاطرم ثبتشده است که همواره چراغ راه خواهد بود. در هر سفری که به لبنان داشتم با آغوش باز در دانشکدهشان پذیرای ما بودند و هر بار ایران تشریف میآوردند، منزلمان به حضورشان منور میشد. دریکی از سفرهایشان به ایران که به منزلمان تشریف آوردند، وقت نماز مغرب و عشا سجادهای برایشان پهن کردم ولی به احترام فقه شان تربت نگذاشتم. وقتی به نماز ایستادند با نورانیتی که داشتند رو به من کرده و فرمودند: چرا برایم تربت پاک امام حسین را نگذاشتی؟ من هم خجالتزده عرض کردم ملاحظه فقه را کردم! ایشان ادامه دادند من نماز را بدون عشق امام حسین اقامه نمیکنم و همواره سر بر آستان خداوند با تربت امام حسین میسایم.
خاطره دومی نیز که ذکرش خالی از لطف نیست به زمانی برمیگردد که از ایشان دعوت کردم در دانشگاه ادیان و مذاهب سخنرانی نماید. به مناسبت ایام محرم نشست علمی با حضور ایشان درباره قیام امام حسین در نگاه اهل سنت بود. وی در این سخنرانی سخنانی را درباره قیام امام حسین فرمودند که برای همه اساتید و دانشجویان دانشگاه تازگی داشت؛ خلاصه کلامشان این بود که ایشان قیام امام را قیام امام علیه یک شهروند باغی میدانستند و استناد به روایت رسول خدا بود که فرمود: حسن و حسین امام بودند حال قیام کنند یا قیام نکنند. خدایش رحمتش نماید. مصاحبه ذیل در ضمیمه کتاب «ظرفیتها و چالشهای تقریب مذاهب اسلامی در لبنان» آمده است؛ این گفتگو در ۲۴ اسفند ۱۳۹۱ در مرکز جمعیهٔ الوحدهٔ الإسلامیهٔ، بیروت- لبنان انجامشده است.
*ضمن سلام و تقدیر و تشکر از خدمت حضرتعالی، بفرمایید شما چه تعریفی از تقریب مذاهب اسلامی دارید و آیا فرقی بین تقریب مذاهب وحدت اسلامی میبینید؟
الشیخ الجبری: بسمالله الرحمن الرحیم الحمد لله و الصلاهٔ و السلام علی سیدنا محمد رسولالله و آله و صحبه و من والاه؛
ما امروز نمیتوانیم از تقریب صحبت کنیم، صحبت از تقریب امری بهدوراز نصوص قرآن کریم و احادیث رسول خدا است. چراکه تقریب به معنای نزدیک کردن دو چیز دور از هم است و درحالیکه ما امت واحدی هستیم و امت دور از هم و جدا از هم نیستیم تا اینکه نزدیک یکدیگر شویم. مگر اینکه منظور ما از تقریب، این باشد که در تاریخ اتفاقاتی رخداده که امت یکپارچه اسلام را دور از هم قرار داده است و این امت اسلام باهم تعاون و یکدلی و یکپارچگی و ارتباط نداشته باشند.
و متأسفانه این دوگانگی و جدائی از سوی عالمان دینی صورت گرفته است چراکه مردم مسلمان با یکدیگر ارتباط دارند، تاجران با یکدیگر تجارت دارند و از یکدیگر درباره مذهب و آئین دینی نمیپرسند، جوانان با یکدیگر ازدواج میکنند سنت با شیعه و شیعه باسنت ازدواج میکند مخصوصاً در کشور ما لبنان و در عراق و برخی کشورهای دیگر و همچنین اگر یکی از زوجین بمیرد زوجش از او ارث میبرد هرچند که در مذهب اختلاف داشته باشند و فرق بین شیعه و سنی و زیدی و أباضی ندارند و یا اگر کسی از دنیا برود ممکن است در قبرستان مسلمانان دفن شود و فرقی بین شیعه و سنی نیست، زمانی که مسلمان شیعه در مکه یا مدینه از دنیا میرود در قبرستان مسلمانان دفن میشود و دلیل اسلامشان این است که حج بهجای میآورند و کافر که حج نمیکند، پس این امت، امت واحدی است خصوصاً در سطح مردمی و لکن متأسفانه کسی که این گمراهیها و تفرقهها را به وجود آورده است، برخی از کسانی هستند که انتساب به خانواده علم دارند.
ایشان انتساب به علم دارند ولی مردم را به جدائی و تفرقه کشاندهاند درحالیکه مردم مسلمان امت واحدی هستند و امت دور از هم نیستند تا اینکه بیاییم و سخن از تقریب و نزدیک کردن مذاهب داشته باشیم. و برای همین نکته، بنده لازم نمیدانم این امت سخن از تقریب داشته باشند بلکه باید میان این امت تفاعل باشد. ما نیاز به تفاعل داریم خصوصاً در سطح علمی و برای طلاب علوم دینی. ما نیاز داریم به این تفاعل و همنشینی.
دین اسلام باوجود اختلاف با سایر ادیان میگوید: قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلی کلِمَهٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ (آلعمران ۶۴) چگونه است که ما نمیتوانیم در مورد امتی که شهادتین بر زبان دارند نتوانیم تفاعل و همنشینی داشته باشیم؟ این امت، ایمان به ارکان اسلام دارند و هیچیک ضروریات دین را انکار نمیکنند و این همان امت واحد است. اسلام زمانی که از انسان سخن میگوید همه بشریت مدنظر است، چراکه رسول خدا برای همه بشریت مبعوث شد و همه بشریت امت او هستند و انسان هرچند که کافر هم باشد، شامل دعوت رسول خدا است.
پس واجب است که این امر را بدانیم و دقت نظر داشته باشیم در این امور دیگران را نیز آگاهی دهیم تا حقیقت اسلام را بفهمد. اسلام حقیقی این است، دین وحدت و همدلی، ولی متأسفانه اسلام برخی از عالمان، دین جدائی و تفرقهافکنی است و برخی از عالمان سعی بر این دارند که بین این امت یکپارچه اسلام تفرقه و جدائی افکنند و چنین افرادی در حقیقت عالم نیستند و امور ساده اولیه از تعالیم اسلام را هم نمیدانند. برای همین هم ما قائل بهتقریب نیستیم بلکه میگوییم وحدت اسلامی و نه تقریب وحدت اسلامی همان امت واحدی است که خداوند به آن اشارهکرده است و ضرورت دارد که ما به این وحدت، فعالیت ببخشیم و آن را اشاعه دهیم بین تمام مسلمانان و امت بزرگ اسلام.
*کشور لبنان به زندگی مسالمتآمیز بین ادیان و مذاهب شهرت یافته است، لبنان از چه ظرفیتهایی برخوردار است که به همزیستی مسالم آمیز بین ادیان و مذاهب زینت دادهشده است؟ ظرفیتهای تقریب وحدت اسلامی در لبنان چیست؟
الشیخ الجبری: ظرفیتهای وحدت در سطح مذاهب اسلامی نیست، اختلافات مذاهب اسلامی در لبنان منشأ سیاسی دارند و در حقیقت اختلاف مذاهب اختلاف سیاسی هست و اختلاف دینی نیست و این اختلاف سیاسی نیز از غرب نشئت میگیرد و غرب، عامل اولیه این اختلافات سیاسی و رشد دهنده آن است و برخی سیاستمداران به جهت مصالح سیاسی خود به این اختلافات دامن میزنند ولی اگر بخواهم دست شمارا بگیرم و در قبرستانهای مسلمانان قدم بزنیم، میبینیم که در این قبرستانها مسلمانان مدفون هستند و فرقی بین شیعه دوازدهامامی و دیگری و سنی مالکی و حنفی و غیر ایشان نیست و در قبرستان مسلمانان از مذهب شخص سؤال نمیشود، اگر باهم از قبرستان قربانیان صبرا و شتیلا عبور کنیم که در نزدیک ما هم هست، شهدای زیادی میبینیم که فرقی در شیعه و سنی بودن آنها نیست و برای یهود و صهیونیست در کشتن مسلمان، فرقی بین شیعه و سنی نیست و همینگونه است اگر بخواهیم به قبرستان دیگری برویم در همین منطقهای که هستیم، مسلمانان را به هم مییابیم که فرقی بین شیعه و سنی نیست و از انتساب مذهبی مسلمان در دفن در قبرستان مسلمانان پرسیده نمیشود.
یک روز به قبرستان برج البراجنهٔ برای نماز میت مسلمانی رفتم وی از اهل سنت بود و از اهلش پرسیدم کجا دفنش میکنید که جواب دادند در همین قبرستان که شیعیان دفن میشوند. گفتم عجیب است که روی زمین باهم اختلاف دارید ولی زیرخاک همه مسلمانید و فرقی ندارید. چرا این جدائی بین مسلمانان است؟ چرا خود را مضحکه دیگران میکنیم؟ برای همین هم ما در لبنان که معروف هم هست اختلافات از آراء و اندیشههای سیاسی ناشی میشود و آنهم به جهت مصالح برخی اشخاص و متأسفانه برخی اوقات عمامه به سرها هم در این اختلافافکنی به جهت منافع شخصی خودشان سهم دارند و این اختلافافکنی عالمان به جهت دغدغه دینیشان نیست.
ما در لبنان به زندگی مسالمتآمیز اعتقادداریم آنهم نهفقط در سطح مذاهب اسلامی بلکه زندگی مسالمتآمیز با برادران مسیحیان که عناد و جنگ و نزاع با ما ندارند و لبنانی هستند و به لبنان عشق میورزند. موضوع اختلاف را در لبنان سیاست تشکیل میدهد. ما چرا در امور سیاسی اختلاف میکنیم؟ به جهت اینکه برخی از مردم و برخی طبقه اجتماعی، به سعودیها و به برخی حاکمان سعودی که ارتباط با غرب دارند، منتسب هستند و ایشان اعلام دشمنی با دولت اشغالگر صهیونیستی نمیکنند و ایشان در حقیقت در راستای دوستی و محبت دولت عبری هستند.
و قسم دیگری از ایشان که به مذهب شیعه انتساب دارند، در قالب فعالیتهای سیاسی اظهار دشمنی با صهیونیستها میکنند و به فکر آزادی قدس شریف و فلسطین هستند و برخی دیگر هم به اشغال راضی هستند و همه این اختلافات در لبنان، اختلاف مذهبی نیست و از همه طوایف لبنان حتی مسیحیان هم در دایره این اختلافات هستند. و این همان چیزی است که طبقههای اجتماعی لبنان را از هم جدا کرده است.
*به زندگی مسالمتآمیز بین مذاهب اسلامی و ادیان دیگر اشاره نمودید. آیا این سخن حضرتعالی مبنای دینی و شرعی هم دارد؟ یعنی اعتقاد به زندگی مسالمتآمیز اتباع مذاهب اسلامی نزد شما، حجت دینی و دلیل شرعی دارد؟
الشیخ الجبری: بلی. بسیار روشن واضح است. آیات قرآن واضح و ظاهر است. آیا خداوند ازدواج با اهل کتاب را حلال نفرموده است؟ آیا خداوند تبارکوتعالی نفرمود کهای اهل کتاب بیایید بهسوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خدای را نپرستیم؟ و همچنین آیا رسول خدا، مدتی در مدینه همسایگانی از اهل کتاب نداشت؟ اینها قاعدههای عام و ظاهری هستند که نیازی به تأویل و تفسیر هم ندارند چراکه بسیار روشن واضح هستند. ما مسلمانان در طول تاریخ لبنان با مسیحیان زندگی کردیم و حتی با یهودیان قبل از اینکه به فلسطین اشغالی بروند زندگی مسالمتآمیز داشتیم و با مذاهب اسلامی نیز زندگی مسالمتآمیز داشتیم. حتی در برخی از مناطق ما شیطانپرست نیز هست ولی کسی فتوا به قتل ایشان نداده است.
این تاریخ و فرهنگ زندگی که در لبنان وجود دارد و از زمان ظهور اسلام در لبنان بوده است، به جهت زندگی مشترک است. ولی برخی خصوصیات هم داریم که رعایت میشود، مثل اینکه مسلمان معتقد به نجاست لحم خنزیر یا خمر است و مسیحیان مباح میدانند و ما مسلمانان به خود اجازه نمیدهیم که به محرمات شرعی دست بزنیم ولی دیگری هم اگر مرتکب شود در خلال ارتکابش، همنشینی با او نمیکنیم ولی در غیرازاین امور محرم شرعی برای ما مسلمانان، زندگی مسالمتآمیزی با ایشان داریم و در اینجا برخی تفصیلات فقهی است که با رعایت آنهم نشینی و همدلی باهم اتباع فرق و مذاهب داریم.
*در جهان اسلام، اموری مثل تکفیر و لعن و سب را از موانع و چالشهای تقریب میدانیم. آیا در لبنان چالشها و موانعی در وحدت اسلامی وجود دارد؟ و آیا میتوان چالشها و موانع وحدت و تقریب را در لبنان به فرصت و ظرفیتهای وحدت و تقریب تبدیل کرد؟
الشیخ الجبری: ما برخی رفتارها را مشاهده میکنیم از عوامالناس که موجب دوری و جدائی اتباع مذاهب اسلامی میشود و ما این رفتارها را از سوی عوام و غیر عالمها میدانیم مثل دشنام و لعن و سب برخی از صحابه رسول خدا یا برخی از همسران گرامی رسول خدا رضیاللهعنهم و سلامالله علیهم. و ما اینها را از سوی عوام میدانیم مخصوصاً که در این اواخر و با ظهور حکومت اسلامی در ایران که به مذهب شیعه جعفری هم انتساب دارد، برخی فتاوا از مراجع تقلید شیعه میشنویم که صراحتاً دشنام دادن و سب را تحریم کرده است و این حکم حرمت چیز جدیدی نیست در دین اسلام بلکه این فتاوا تأکیدی است بر حرمت سب و لعن که در قرآن و احادیث آمده است.
*آیا شیعیان تندرو در لبنان حضور و فعالیت دارند؟ و آیا تأثیری بر وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی دارند؟
الشیخ الجبری: درواقع تندروها در هر مذهب و فرقه و جامعهای وجود دارند. تندروی درواقع یک صفتی است برای برخی اشخاص و افراد ولی مشکل اینجا است که مانعی وجود ندارد که از این تندرویها جلوگیری کند. تندروها در همه مذاهب وجود دارند و مشکلاتی که تندروها برای همکیشان خود ایجاد میکنند بیش از مشکلاتی است که برای مذاهب دیگر ایجاد میکنند و درواقع همکیشان تندروها بیش از دیگران دچار آزار و اذیت میشوند و من امروز به شما میگویم و تأکید میکنم که آزار و اذیت تندروهای مذهب نسبت به اتباع مذهبشان بیش از دیگر مذاهب است و کسانی که علامه آیتالله فضلالله را اذیت کردند از همین تندروها بودند و ما امروز در بحران بزرگی با تندروها زندگی میکنیم و همین تندروها هرروز ما را تهدید به قتل و تخریب شخصیت میکنند.
پس آزار و اذیت تندروها هست، هم چنانکه در زمان حضرت امام علی رضیاللهعنه بود. خوارج از اهل ذمه حمایت میکردند و اهل ایمان را میکشتند. خوارج تندروهای زمان امام علی رضیاللهعنه بودند که مسلمانان را که پناهنده میشدند میکشتند ولی اهل ذمه را که پناه میخواستند موردحمایت قرار میدادند. و امروز هم تندروها برادران مسلمان خود را رسول خدا فرمود مسلمان برادر مسلمان است پناه نمیدهد و برادر مسلمانش از دست او در امان نیست. پس مسلمان برادر مسلمان است و اسلام، مسلمانان را جمع میکند هرچند که اختلاف آراء و عقاید داشته باشند.
*فعالیت مؤسسات تقریبی وحدت اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
الشیخ الجبری: ارزیابی بنده این است که عملکرد مؤسسات تقریبی بسیار ضعیف بوده است و فقط بهظاهر مسئله اکتفا شده است و این مؤسسات در راستای علمی کردن و تحقق آرمان تقریب وحدت اسلامی نبوده است و تحقق این آرمان بسیار ساده است و ممکن است که این ضعف به جهت کمی تجربه در این موضوع باشد که موضوع تقریب، موضوع نوظهوری است. و ما معتقدیم که مؤسسات وحدت اسلامی و تقریبی عملکرد ضعیفی داشتند چراکه نتیجه ضعیفی داشتند و ممکن است اسباب متعددی داشته باشد. در کل عمل و حرکت مؤسسات تقریبی وحدت اسلامی ضعیف است و نتیجه آنهم ضعیف است و بنده نمره خوبی به مؤسسات نمیدهم.
*در پایان چه پیشنهاد یا راهکاری برای ارتقای وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی دارید؟
الشیخ الجبری: آنچه میگویم پیشنهاد نیست بلکه راهکار قرآنی و اسلامی است، قرآن میفرماید: (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) این آیه امر است و امر ظهور در وجوب دارد و این واجب دینی ما است که تن به وحدت دهیم و بر وحدت امت اسلام تأکید داشته باشیم واجب است در راستای از میان برداشتن هرگونه اختلاف و تفرقهافکنی قدم برداریم و با غلو غلوگرائی در هر مذهبی از مذاهب اسلامی مبارزه کنیم و بر وفق مبنای قرآنی پیش برویم تا برادران مسلمان از قدرت و مکنت برخوردار باشند و حدالمقدور از حکومت شیعی در ایران حمایت کنیم و باید بر این روش پیش برویم چراکه اگر همه متحد شویم بر خواستههای اسلامی میرسیم و این بر همه مسلمانان اعم از زیدی و أباضی و سنی و شیعه و اسماعیلی و دروزی واجب است که به ندای وحدت لبیک بگویند تا ابتدا رضایت خدا و رسولش حاصل شود و سپس بر دشمن مشترکی که کمر همت به از بین بردن اسلام و مسلمانان بسته است، پیروز شویم که خداوند فرمودند: (قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کافَّهً کما یقاتِلُونَکمْ کافَّۀً) و دشمنان اسلام، مسلمانان را در میشکند در حالی نظر به مذهبشان ندارند پس چرا به آنها کمک کنیم علیه مسلمانان؟ و چرا از خودمان و از جامعه اسلامی خودمان چنانکه خداوند فرموده، دفاع نکنیم؟ واجب است که بصیرت داشته باشیم و همواره دقت باشیم در راستای وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی.
نظر شما